سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اللهم کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ من ساعات اللیل و النهار وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَمؤیدا حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً وعجل فرجه واجعلنا من شیعته یا ارحم الراحمین ...

فتیان 1412

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی صاحِبِ الدَّعوَةِ النَّبَوِیَّةِ وَ الأُصولِ الحَیدَرِیَّةِ وَ العِصمَةِ الفاطِمِیَّةِ وَ الحِلمِ الحَسَنِیَّةِ وَ الشَّجاعَةِ الحُسَینِیَّةِ وَ العِبادَةِ السَّجّادِیَّةِ وَ المَآثِرِ الباقِرِیَّةِ وَ الآثارِ الصّادِقِیَّةِ وَ العُلُومِ الکاظِمِیَّةِ وَ الحُجَجِ الرَّضَوِیَّةِ وَ الشُّهُبِ الجَوادِیَّةِ وَ الشُّرُوحِ الهادِیَّةِ وَ الهَیبَةِ الزَّکِیَّةِ وَ الغَیبَةِ المَهدِیَّةِ با صلوات بر محمد و آل محمد ... ورود شما را به وبلاگ فتیان 1412 گرامی می داریم

9- نشان دادن واقعه ی کربلا به عنوان رخدادی پست وشهوانی توسط دشمنان و یا رخدادی قبیله ای و احساسی توسط دوستان:

دشمنان برای اینکه نهضت  عاشورارا  لوث  کرده  واز تاثیر  ان در میان عقلهای بیدار  وقلب های تپنده جلوگیری کنند، به دستکاری تاریخ پرداختند و گفتند که این جنگ به خاطر زنی اتفاق افتاده و جنگ یزید وسیدالشهداء به خاطر داستانی شهوانی و دعوا برسر تصاحب یک زن بود با این کار خواستند همگان را از کنار این نهضت با بی التفاوتی و ساده انگاری گذرانده واز توجه و تعمق در رخدادها و عوامل این نهضت رویگردان کرده بلکه تنفری نسبت به این حادثه ایجاد نمایند. دوستان نیز با سطحی نگری به این نهضت مهر تأییدی از نگاه فریب خوردگان بر القائات دشمنان زدند و این آنجایی بود که اتفاقات سال 61 هجری را قبیله ای و احساسات بشری معرفی کردند، گریه اهلبیت برای شهدارا گریه ای صرفاً عاطفی نشان دادند و به همگان القاء کردند که اگر امام سجاد و حضرت زینب برای سیدالشهداء اشک ریختند.بخاطر رابطه ی پدر فرزندی و یا برادر خواهری بود واصل شهادت ولی الله را به دست جهل و فراموشی سپردند. نهضتی که در آن جبهه ی نور در برابر جبهه ی ظلمت ایستاد و در این راه قطب عالم که قلب تپنده اسلام بود به خاطر احیای دین الهی به شهادت رسید با این سطحی نگری ها به رخدادی نمایانده شد که عده ای جاهل، این فاجعه ی عظیم و مصیبت عظمی و شهادت قلب عالم را با برخی از کشتارها مقایسه کردند بلکه این کشتارها را فاجعه بارترهم بر شمردند.

10- مطرح کردن غیر معصوم بجای معصوم:

از بزرگترین و مهمترین تحریفاتی که حتی در بین اهل علم هم رسوخ کرد و به علت عوام زدگی علما برای خود جا باز کرد مطرح کردن غیر معصوم به جای معصوم است از عوام چندان انتظار نمی رود که به علت بی علمی، مقام امام و جایگاه و نقش او را نشناخته و از تحلیل  مسائل عاجز باشند اما از آنها که داعیه ی علم دارند انتظار می رود نه تنها اینها را بدانند بلکه به دیگران هم تذکر دهند. هنگامی که علم اعتقادات که سابقاً حتی در مکتب خانه ها درسی بود امروزه در بین اهل علم هم چندان جایی نداشته باشد این فاجعه نیز رخ خواهد دادکه امام به عنوان شخصی حاشیه ای در جریانات و تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیده شود و سایرین به عنوان محور مطرح شوند و این دقیقاً طبق رویه خلفای فاسقین است که اهلبیت را در همه ی امور در حاشیه قرار می دادند و از اینکه آنها در مصدر امور باشند جلوگیری می کردند هنگامی که ما هم امام را یک فرد عادی و نهایتاً یک روحانی خوب معرفی کنم همینطور هم خواهد شد. 

امامی که بدون اوکائنات در هم خواهد ریخت، برگی بدون او جابجا نخواهد شد، هیچ مخلوقی بدون اجازه ی او حق حرکتی ندارد، علم او بر تمام خلقت احاطه دارد، مصدر تمام نیکی ها و خلیفه ی خدا در جان و جهان است، امام زمان است و بر زمان و مکان همچون نگینی در دست احاطه کامل دارد و به خاطر او به مخلوقات رزق می رسد این اما را کنار مطرح کرده و دیگران را به جای او مطرح می کنند. گویا دست هایی دیده می شود که در حرکت خزنده و برنامه ی دراز مدت قصد حذف امام و امامت از شیعه را دارند بزرگانی مثل حضرت زینب و ابوالفضل و علی اوسط ( شهید کربلا ) ورقیه همگی مورد احترام و از اصحاب والامقام در اهلبیت محسوب می شوند اما هزاران همچون اینان، قابل قیاس با ائمه اطهار نیستند امیر المومنین تمام این انحرافات را می دید که فرمود لا قیاس بآل محمد من هذه الاُمة احد. ( با آل محمد احدی از این امت قابل قیاس نیست ) از همه دردناکتر این است که تعبیرهایی غلط از روی منابر شنیده می شود که پائین آوردن امام و امامت و نوعی هتک اهلبیت است. آنهایی که آگاه به معنا و مسائل امامت هستند و می دانند که امامت، تنصیصی و تعیینی است وقتی می شنوند که اگر علی اوسط ( که در عوام مشهور به علی اکبر است ) در کربلا شهید نمی شد امام می شد یا وقتی می شنوند اگر ابوالفضل می ماند امام می شد در بین خنده وگریه می مانند که از این حرفهای جاهلانه بخندند یا گریه کنند. بدتر آنکه اگر بر این گفته ها امر به معروف و نهی از منکر نمایند مورد تمسخر و تهدید چه بسا در معرض حمله و تخریب قرار گیرند.

می بینی وقتی حضرت ابوالفضل را مطرح می کنند امام را محتاج او مطرح می کنند به طوری که گویا او امام است وسید الشهداء پیرو. در مطرح کردن پیام آور عاشورا هم همین انحراف را می بینیم.

آیا پیام آور کربلا و عاشورا باید امام بعدی باشد یا مخدره علیا؟ آیا به راستی پیام آور عاشورا که بود؟

آیا حضرت زینب پیام آور بود که خود بدون اذن امام سجاد حق هیچ حرکتی و خطبه ای نداشت و پس از مدت یک سال هم از دنیا رفت؟

یا امام سجاد بودند  که تمام جریانات را از همان ابتدا به دقت تحت نظر داشتند و بزرگان شیعه و سایر اجتماعات مسلمین را بیدار کرده و قیامهای شیعیان را خط دهی کرده و شاگردانی تربیت کردند؟

کتاب فرهنگ عاشورا یعنی صحیفه ی سجادیه را تدوین کردند؟آری صحیفه ی سجادیه کتاب فرهنگ عاشورا است و ما اگر بخواهیم فرهنگ عاشورا را فهمیده و ادامه دهنده ی راه آن بوده وفریاد یا لَیتَنا کُنّا مَعَک ( ای کاش ما هم همراه تو بودیم ) را سر دهیم باید به صحیفه ی سجادیه توجه کرده و روی آن کار کنیم چرا که الدعا انفذ من سنان الحدید ( دعا نفوذش از نیزه هم بیشتر است ) و باید ساعتها و روزها و سالها با آن مأنوس باشیم و بر اساس صحیفه ی سجادیه در کنار صحیفه ی الهیه ( قرآن ) حرکت کنیم. کربلا در کربلا می ماند اگر کل یوم ٍ عاشورا و کُلُّ اَرضٍ کربلا نبود لذا اگر دیگران نبودند ادامه ی نهضت هیچگاه نا تمام نمی ماند چون امام بعد در حال هدایت کردن نهضت بود بله اصحاب هم ناصر بودند اما محور این حرکت ولی خدا بود که در آن برهه حضرت زین العابدین بود. مولانا سجاد دیدند که مشکل جامعه ی مسلمین این است که حقوق را نمی دادند و همین باعث شد تا حق امامشان و دینشان را نادیده گرفته و بر علیه امام و محور دینشان بشورند لذا رساله ی حقوق را نوشته و در اختیار همگان قرار دادند.

اگر حضرت زینب برای ما ارزش دارد بخاطر این است که امام زمان خود را شناخت و لحظه ای از او سر پیچی نکرد  وگرنه برای ما ارزشی نداشت همانطور که محمد حنیفه از پذیرش امام سجاد سرباز زد و از دایره ی ولایت خارج شد چنانچه در ماجرای جعفر کذاب هم چنین شد.

چه پیش آمده که حتی منبریان که باید ولی شناس باشند سایرمخدرات را زهرای ثانی معرفی کنند حضرت مهدی در کلامی فرمودند زهرا اسوه ی من است در این کلام تأسی ولی الله از عصمة الله به وضوح قابل ادراک است پس چطور می توان سایر نسوان را با سیده ی نسوان مقایسه کرد؟

در هر حال جایگاه هر کس باید مشخص باشد امام اصل و محور و ناخدای جریانات است و دیگران یاری دهنده امام و اصحاب امام محسوب می شوند. لذا چیزهایی که از شئونات  امام و از خصایص مقام امامت است نباید به اصحاب نسبت داده شود که این خود نوعی غلو نسبت به اصحاب است همانطورکه امام را ازشأن خود پایین آوردن یعنی امام را با اصحاب یکی دانستن نیز توهین وهتک به امام محسوب می شود.


11- نادیده گرفتن  نقش سایرائمه به عنوان مقدمه ساز و ادامه دهنده نهضت حسینی:

ای کاش نادیده گرفتن امام در نهضت فقط منحصردر عاشورا بود اما متاسفانه می بینیم سایر ائمه که مقدمه ساز یا ادامه دهنده راه بودند همگی به دست فراموشی سپرده می شوند حرکتهای کلیدی امام مجتبی در مواجهه با تشکیلات معاویه و بیدار سازی جامعه مسلمین در آن دوران واقدامات امامان پس از سیدالشهداء در زنده نگه داشتن روحیه شهامت، ایثار، شهادت طلبی، و شعور حسینی کمتر از خود نهضت نبود. برگزاری محافل به یاد سیدالشهداء در دوران خفقان سیاسی که بر اهلیت حاکم بود و تشکیل کلاسهای درس برای تحلیل جریانات نهضت و حتی اقدامات فعلی امام زمان همگی به دست فراموشی سپرده شده و چشمان تیز بین و عقلهای نکته سنجی پیدا نمی شود که اینها را مد نظر قرار دهد. پس همه ی ائمه اطهار در قیام کربلا به صورتهای مختلف سهیم بودند.

12- اسطوره کردن شخصیتها و جلوگیری از همانند سازی:

یکی از اقدامات مهم شیاطین برای جلوگیری از پرورش یافتن انسانهای والا این است که با هر ترفندی سعی دارند القاء کنند که از شخصیتهای شاخص دیگر پرورش نخواهند یافت.

دیگر سلمان و ابوذر و ابوالفضل و زینبی نخواهد آمد. شیاطین فهمیدند که امام برای قیام نیاز به مهره ها ونیروهای زبده دارد لذا  ابتدا سعی در جلوگیری از پرورش چنین افرادی کردند و هر جا که به نتیجه نرسیدند و عده ای دریا دل پیدا شدند و از موانع عبور کردندآنها را برای جامعه ی اسلامی، اسطوره کردند تا دیگر برای امام یاور ساخته نشود و متاسفانه این انحراف را القاء کردند ودر جامعه شیعی هم پذیرفته شد که دیگر ابوالفضلی نخواهد آمد.

این در حالی است که در باور اهلبیت درست است که امام شدن محال است اما صحابی شدن نه تنها امکان دارد بلکه واجب هم هست.

اگر بگوییم چنین افرادی ساخته نخواهند شد با هدف دینداری مخالفت کرده ایم چرا که هدف دین تعلیم و تربیت مسلمین همچون عمارها ست. و آنهایی هم که به عنوان شخصیتهای برجسته مطرح می کنیم تحت تعلیم و تربیت دین، پرورش یافته اند سلمان پرورش یافته ی اسلام است نه ایران وابوذر پرورش یافته ی اسلام است نه اعراب.

این همه تلاش ائمه اطهار برای پرورش چنین افرادی است و در حال حاضر خاتم الاوصیا امام زمان عجل الله تعالی فرجه سلمانهایی خواستار است تا احیاء امر نمایند. انتظار هم که افضل عبادات برشمرده همین آموزش و پرورش مومنین است طراحان باید برای رسیدن به این هدف یعنی پرورش اصحاب عالی رتبه امام، روش اهلبیت رامهندسی کرده وبرای اجرای آن برنامه ریزی کنند وهرچه در توان دارند دراین راه خرج کنند وگرنه حرکتی به جلونخواهیم داشت بلکه عقبگرد خواهیم داشت که خواهیم داشت و این است همان انحطاط اسلامی.

13- جا به کردن شخصیت های مهم با افراد عادی:

شیاطین درادامه جلوگیری ازدرست شدن  ناصر برای امام به اقدام دیگری هم دست زدند یعنی آمدند افرادی حاشیه ای و نه چندان مهم را مطرح کردند تا اصحاب درجه یک اهلبیت که از حواریون ائمه و در حلقه اول اصحاب بودند و به فراموشی سپرده شده و گم شوند. لذا فضایل و جانفشانی های آنها را پنهان کرده و به مدح و تمجید از دیگران پرداختند و همین است که می بینیم کسی مثل حبیب بن مظاهر درجریانات عاشورا به دست فراموشی سپرده می شود و از کسی مثل محمد حنیفه که از قیام سیدالشهداء جلوگیری کرد و در زمان  قیام،خود را بی طرف نشان داد و در مقابل امام سجاد هم به ادعای امامت قد علم کرد، مدح و تمجید می شود. شخصیتهای مثل حمزه خیر الشهداء و جعفر طیّار ابن ابیطالب که سید الشهدا در احتجاج با لشکر یزید از آنها نام می برد و امام سجاد در خطبه غرّاء خود در دمشق با مطرح کردن  این بزرگواران به عنوان اصحاب برتر رسول الله و امیر المومنین، خط مشی انقلاب عاشورا را نشان می دهد می بینیم که از این بزرگواران حتّی  نامی برده نمی شود و شخصیتهای ایشان بررسی نمی شود. در نظر دشمنان حجر بن عدی ها، رشیدها، سفینه ها ابن فرات ها، زراره ها، هشام بن حکم ها، محمد بن مسلم ها، نوّاب اربعه، شیخ صدوق ها و سایر اصحاب نباید مطرح شوند و گرنه منافع صهیونیسم و سیتنیسم که دشمنان قسم خورده ی اسلام هستند در خطر خواهد افتاد ما در مقابل اقدام اینان باید کسانی را که مورد توجه اهلبیت بودند شناسایی کنیم و به عنوان الگو معرفی کنیم. قبل از اینکه دشمنان بیایند و افراد بی هویت و چه بسا شخصیتهای پوشالی و ساختگی خود را برای ما الگو قرار دهند، قبل از اینکه شخصیتهای خیالی شاهنامه و یا "بَت من"و "زورو" و دیگران مطرح شوند باید بهترین های شیعه شناسایی و معرفی شوند و این نشان دهنده ی این حقیقت است که همانطور که ائمه استمرار داشتند اصحاب نیز استمرار خواهند داشت.

14- تغییر و تحذیف عبارت ادعیه و زیارات و تفسیر غلط از واژه ها:

هنگامی که در حوزه های علمیه به جای پرداختن به علوم اسلام به علوم اسلامی یعنی بجای پرداختن به علومی که در اسلام مطرح شده به علومی که بعداً از بیرون ملحق شده و شبه اسلامی است، پرداخته شود طبیعتاً فهم دینی هم پیدا نخواهد شد.

لذا به راحتی در عبارات ادعیه، زیارات و برخی احادیث تغییر و تحزیف وارد می شود تا تفهیم و تفهمّی نباشد و کسی هم متوجه نمی شود. مثلاً در زیارات سیدالشهداء عبارت ممّن اسس اساس الظلم حذف می شود و اشتباهاً لعن به اهلبیت بر می گردد و سالها همه آن را می خوانند بدون آنکه متوجه باشند چه می گویند.

یا در زیارتی برای امام زمان عبارت « و الائمة مِن آبائه » تحریف شده و « الائمة من ولده » خوانده و هیچ آب از آب تکان نمی خورد و همین ها حربه ای برای شیاطین می شود تا ادعا کنند که بعد از محمد بن الحسن المهدی ( امام زمان ما ) امامهای دیگری هم هستند و هنگامی که نامه ششم در نهج البلاغة تشخیص داده نمی شود که جعلی است، وهابیت هم بر اساس همان نامه دست به کشتار شیعیان می زند.

گاهی هم آنقدر در جهل فرو می رویم که دیگر نیاز به دستکاری دشمن نیست بلکه خودمان با تفسیر به رأی و برداشت های نادرست بهانه در دست آنها می دهیم مثلاً با برداشت غلط از معنای سیادت که در روایات، مقام اصحاب صالح ائمه اطهار است، هر کس و ناکسی را به صرف اینکه وابستگی نژادی با ائمه داشته باشد سید معرفی می کنیم و دشمنان هم اسلام را دین نژاد پرستی معرفی می کنند و حال آنکه فرموده اند: المتقون سادة (متقین، سادات هستند)؛ سیدالقوم خادمهم. سید کسی است که از خادم ترین ها باشد و فرموده اند المعروف سیادة. یعنی به پاکی و نیکی رسیدن، سیادت است و از طرف دیگر فرموده اند خداوند با کسی قوم وخویش نیست و فرموده اند شفاعت ما به سهل انگار در نماز نمی رسد چه از نژاد اهلبیت باشد چه نباشد وحکم خدا بر همه یکسان است. بله اگر از حیث نژادی علاوه بر متصف شدن به نیکی ها هم به اهلبیت نسبتی باشد که نورٌ علی نور؛ و گرنه نسبت ظاهری به تنهایی هیچ شرافتی ندارد همانطور که پسر نوح نسبت ظاهری برایش نجات بخش نبود. همه این مشکلات از برداشت غلط از مفاهیم اسلامی پیش می آید آنجا که ما نفهمیم اولاد الحسین به تنهایی خصوصیتی ندارند بلکه هنگامی مورد احترام هستند که جزو اصحاب باشند آنگاه وقتی عبارت «وعلی اولاد الحسین» که در نسخه ی اصلی این زیارت که توسط ابن ابی الجود نقل شده، نیست؛ به سلام زیارت سیدالشهداء اضافه شود کسی متوجه نمی شود. چرا که سلام در آنجا به این صورت است « السلام علی الحسین و علی  علیّ بن الحسین و علی اصحاب الحسین»

و امّا «اولاد الحسین» را اضافه کرده اند تا به اهداف شوم خود برسند. از طرفی متاسفانه علیّ بن الحسین هم که امام بعدی را نشان می دهد به علی اوسط ( شهید کربلا که عوام به نام علی اکبر می شناسند ) تفسیر می کنند در حالی که علی اوسط (شهید کربلا) جزو اصحاب است و خصوصیتی برای تخصیص به ذکر ندارد

از اینها مهمتر حذف زیارت امیر المومنین از زیارت صفوان است. امروزه از این زیارت مهم فقط قسمت زیارت سیدالشهداء به اسم زیارت عاشورا نقل می شود و قسمت زیارت امیرالمومنین از آن حذف شده.

البته تحذیف مناقب امیر المومنین به همین مقدار نیست بلکه در سایر روایات همچون خطبه ی منای سیدالشهدا نیز این تحذیف صورت گرفته است. اینها غیر از آن کج فهمی ها و سطحی نگری هاست. در هر حال آنقدر این دستکاری ها صورت گرفته که برای اصلاح آنها خود نهضتی می طلبد.

15- معرفی پیرغلام به جای اهل علم:

اسلام به شدت با فرهنگ برده داری مخالف بوده و برای مبارزه با این فرهنگ باطل بسیار کوشیده و برای آزادی بردگان احکامی وضع کرده. امّا می بینیم عده ای جاهل که فرسنگها با منش اهلبیت فاصله دارند، دست اندرکار امور محافل شده اند و خلاف تفکر اهلبیت را ترویج می دهند. از جمله اینکه اوّلاً یک عده را پیر غلام معرفی می کنند و غلام بودن را افتخار خود و برده داری را سیره ی اهلبیت می پندارند در حالی که اهلبیت خادم پرور بوده اند نه برده دار و کسانی هم که در تاریخ به عنوان برده های ائمه اطهار معرفی شده اند هیچکدام برده نبوده اند بلکه خادمان اهلبیت بودند نزد ایشان تحت تعلیم و تربیت قرار می گرفتند هر چند گاهی بخاطر فشار حکومت وقت، برای تقیه اینها را کار گران خانگی معرفی می کردند ولی از ریشه با این تفکر مخالف هستند لذا با این بیان ما نیاز به پرورش خادم برای اهلبیت داریم نه غلام. یعنی نیاز به پرورش کسانی داریم که روش و منش آنها بر اساس روش و منش اهلبیت باشد نه کسانی که فقط به بار بری و کلفتی گماشته می شوند.

از اینها بگذریم نقش عالم را نباید نادیده بگیریم عالم که مدادش برتر از خون شهید و بیانش بیدارگر و حرکت زا است، نباید کنار گذاشته شود. به جای درست کردن پیر غلام که برخی از آنها نه تنها زینت اهلبیت نیستند بلکه شین آنان و باعث وهن اهلبیت هم هستند باید به معرفی عالمانی بپردازیم که در بیدار گری و بررسی نهضت عاشورا سالها زحمت کشیده اند و باعث تحوّلات بنیادین در جامعه شیعی می شوند.

اهمیت عالم تا حدی است که فرموده اند محبة العالم دینٌ یُدان بِهِ ( محبت عالم دینی است که بخاطر آن پاداش داده می شود ). بیاییم به جای ترویج برده داری به ترویج عالم حقیقی بپردازیم.

16- انفرادی سوگواری کردن و ترک دستجات حسینی:

امروزه با پیدایش و افزایش وسایل سمعی و بصری، آفتهای جدیدی هم به وجود آمده یکی اینست که مد شده دیگر به محافل یا دستجات نمی روند و در خانه نشسته و از وسایل سمعی و بصری سوگواری را همراهی می کنند و همین باعث می شود که علاوه بر متروک شدن شعائر از اثرات و وفوائد شرکت در جمع مومنین و اقامه عزاواحیای امراهلبیت محروم شوند در چنین ایامی وسایل سمعی و بصری برای  کسانی خوب است که به هر علتی توانایی شرکت در محافل ودستجات را ندارند مثل بیماران، زندانیان،پیران و ضعیفان واین قبل افراد.

هرچند و ظیفه مسولین این است که تاجا یی که امکان دارد شرایط شرکت کردن آنگونه افراد راهم فراهم آورند.در هر حا ل باید حفظ شعائر شود وبرای اقامه ی عزای سید شهدا اعلام همگانی گردد. 


ادامه دارد.............

 



[ شنبه 92/8/18 ] [ 12:18 عصر ] [ فتیان ]

نظر