طبق این آیه شریفه کسی که مومن است هیچگاه برائت را ترک نخواهد کرد و لو اینکه نسبت به نزدیکانش باشد و کسی که برائت ندارد مومن نیست....ادامه مطلب
[ چهارشنبه 93/10/10 ] [ 12:13 عصر ] [ فتیان ]
برخلاف آنچه در عوام جامعه، مشهور است که اعیاد اسلامی را پنج عید می دانند یعنی عید فطر ، عید اضحی، عید بعثت، عید غدیر و عید جمعه، با مراجعه به آثار مشایخ شیعه و اصحاب ائمه اطهار می بینیم که روز نهم ربیع الأوّل نزد اهل بیت عصمت و طهارت فضیلت بسیاری دارد و ایشان این روز را عید می دانستند و در این روز به جشن و سرور پرداخته و به شیعیان و موالیان خود هم دستور می فرمودند که به این سیره عمل نمایند و این روز را عید بدانند و مانند دیگر اعیاد اسلامی به یکسری از اعمال که مخصوص اعیاد است بپردازند که مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار و زاد المعاد روایاتی را در این زمینه نقل کرده اند.
اما بقر در لغت بمعنی شکافتن است...ادامه مطلب
[ یکشنبه 93/10/7 ] [ 11:50 صبح ] [ فتیان ]
روز نهم ربیع الاول در نزد اهل بیت علیهم السلام عصمت و طهارت فضیلت بسیاری دارد و ایشان این روز را عید میدانستند. و جشن و سرور برگزار می کردند و به شیعیان و موالیان خود هم دستور می فرمودند که به این سیره عمل کنند و این روز را عید بدانند و مانند بقیه اعیاد اسلامی خوشحال و شادمان باشند و حتی آنقدر این عید جایگاه ارزشمند در منظر ایشان دارد که یکی از نامهایی که برای این روز گزارده اند غدیر ثانی است با توجه به این که در روایات عیدغدیر را عیدالله الاکبر معرفی کرده اند. در مورد نهم ربیع الاول روایتی که علامه مجلسی رحمه الله علیه نقل فرموده اند ذکر می کنیم: ...ادامه مطلب
[ یکشنبه 93/10/7 ] [ 11:49 صبح ] [ فتیان ]
دلیل دوم که این روز روز به امامت رسیدن حضرت بقیة الله نیست این است که حتی اگر ما قبول کنیم امام زکی عسکری صلوات الله علیه در روز هشتم ربیع الاول به شهادت رسیده اند حضرت بقیة الله قبل از شهادت امام زکی هم امام بودند اما امام صامت بودند و پس از شهادت پدر گرامیشان امام ناطق شدند و این امامتشان هم در همان هشتم ربیع الاول است نه فردای شهادت. سوم اینکه اگر قرار باشد فردای شهادت هر امامی به امام دیگر تبریک بگوییم و جشن بگیریم باید فردای بیست و هشتم صفر و فردای عاشورا و همچنین نسبت به سایر ائمه هم این کار را بکنیم که این بی حرمتی آشکار نسبت به امامی است که به شهادت رسیده.
سوم و از همه مهمتر اینکه در سیره ائمه اطهار چنین چیزی نداشته ایم یعنی ائمه و اصحاب ایشان هیچگاه فردای سالروز شهادت امامان را به عنوان روز امامت امام بعدی جشن نمی گرفتند.
ریشه تحرف
اما اینکه چرا این اتفاق افتاد و روز نهم ربیع الاول به جای اینکه به عنوان عید بقر و روز تبری از دشمنان قرآن و عترتمعرفی شود روز امامت حضرت بقیة الله معرفی شد این بود که یک عده عالم نمایان بُزدل و درباری برای اینکه جشن شیعیان در این روز را توجیه کنند قضیه ولایتعهدی و امامت حضرت بقیة الله را عَلَم کردند و به جای اینکه ابرو را درست کنند زدند و چشمش را هم کور کردند. و این در حالی بود که هیچ مستندی از عترت در این قضیه وجود نداشت به خلاف عید بقر که مستندهای بسیاری در این زمینه وجود دارد.
اما روز عید بقر روز برائت است و حتی رسول الله صلی الله علیه و آله قبل از به درک رفتن عمر بن خطاب لعنة الله علیه این روز را جشن می گرفته اند و اگر حتی در این روز عمر بن خطاب هم به درک نمی رفت باز هم ما این روز را به عنوان عید برائت جشن می گرفتیم چرا که تولی بدون تبری باطل است. حتی خداوند در قرآن کریم سوره ای را به برائت اختصاص داده (سوره توبه).
یا اشباح الرجال و لا رجال (ای مردنمایان نامرد) و یا اشباح العلماء و لا علماء (ای عالم نمایان نادان) اگر می ترسید که این روز را روز مرگ عمر بن خطاب معرفی کنید حداقل بگویید امروز روز تبری است همانطور که غدیر روز تولی است.
[ شنبه 92/10/21 ] [ 11:36 صبح ] [ فتیان ]
عید بقر عید برائت
برخلاف آنچه در عوام جامعه، مشهور است که اعیاد اسلامی را پنج عید می دانند یعنی عید فطر ، عید اضحی، عید بعثت، عید غدیر و عید جمعه، با مراجعه به آثار مشایخ شیعه و اصحاب ائمه اطهار می بینیم که روز نهم ربیع الأوّل نزد اهل بیت عصمت و طهارت فضیلت بسیاری دارد و ایشان این روز را عید می دانستند و در این روز به جشن و سرور پرداخته و به شیعیان و موالیان خود هم دستور می فرمودند که به این سیره عمل نمایند و این روز را عید بدانند و مانند دیگر اعیاد اسلامی به یکسری از اعمال که مخصوص اعیاد است بپردازند که مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار و زاد المعاد روایاتی را در این زمینه نقل کرده اند.
بقر در لغت بمعنی شکافتن است و امام باقر را باقر گفته اند چون ایشان شکافنده علوم است. علت آنکه این عید را بقر گفته اند اینست که در این روز بین حق و باطل شکافی پیش آمده و رخنه و شکافی در منافقین ایجاد میشود که باعث نجات مؤمنین میگردد همانطور که حضرت موسی با عصا بر نیل زد و نیل شکافت و موجب نجات بنی اسرائیل از فرعون و هلاک فرعونیان شد و از این جهت طبق روایت، این روز، روز ظفر یافتن بنی اسرائیل بر فرعون است و از آن معلوم می شود که در عید بقر نه تنها فرعون امت رسول و ستم کننده به اهل بیت رسول و غاصب حق ایشان و سامری امت رسول یعنی عمر بن خطاب لعنت الله علیه هلاک می شود بلکه این روز، روزی است که مشکلات مرتفع شده و دشمنان اولیاء الهی که به ایشان خصوصاً به ائمه اطهار ظلم نموده اند به سزای خود می رسند. باید توجه داشت که اینها منحصر به فرعون و سامری و عمر بن خطاب نمی شود بلکه از صدر تا ذیل دشمنان و ظالمین و همه کسانی را که در دل رضایتی از افعال فرعون ها دارند و متصف به صفات عمر و معاویه هستند و در خارج همه کسانی را که از سیره آنها تبعیت می کنند شامل می شود. البته این امر منحصر در خارج نمی شود بلکه مشایخ عظام شیعه بر این معتقدند که در درون ما هوای نفس و جنودش همان عمر و اتباعش هستند و می فرمایند کسی که اسمش شیعه ولی عقاید حقه اخلاق، حسنه و اعمال صالحه ندارد ظاهرش علوی و باطنش عمری است. کسی که جهالت دارد در باطن عمری است، علویان حقیقی کسانی اند که در درونشان علی حاکم است و از آنجا که امیرالمومنین علی صلوات الله علیه، مظهر علم و عدل است لذا در درون علوی هم علم و عدالت حاکم است، این که بعضی از فرقه های عرفانی مثل بگتاشیه، عمرکشان می گیرند این عمرکشان در باطن اماته نفس است و کسی که اماته نفس و احیاء عقل کرده این فرد در وجودش علی را زنده کرده است و اگر ما عقلمان خاموش شد تشیعمان ظاهری است. پس در روز عید بقر باید اماته نفس و احیای عقل کنیم و به یمن این کار به سرور بنشینیم که شادی در این روز از سنن اسلامی است و از عنایات الهی است که عید بقر را تا سه روز توسعه داده است و کسی نمی تواند بهانه ای بیاورد که من نمی دانستم یا گرفتار بودم، و نکته بسیار مهم اینست که این شادی هم باید به نیت عید بقر باشد نه مثل بعضی از علماء درباری که گفته اند این روز، اولین روز امامت امام زمان است زیرا اولاً که به نقل شیخ طوسی و ابن نعمان و دیگران، شهادت امام زکی در چهارم ربیع است ثانیاً اینکه ابن طاووس شهادت امام زکی را هشت ربیع آورده به نقل از غیر شیعه است و غیر شیعه برای اینکه شیعه در این روز شادی نکند ولادت امام زکی را که در هشتم ربیع الثانی است در هشت ربیع الأوّل و بعنوان شهادت نقل کرده اند که این نقل علاوه برعدم انطباق با روایات شیعی، از نظر علم هیئت و علم عدد هم درست نیست.
ثالثاً از همه اینها که بگذریم نمی توان توجیه کرد که بعضی از علمای شیعه بخاطر تقیه این روز را اولین روز امامت امام زمان معرفی کرده اند زیرا این حرف شاید در غیر شیعه توجیه باشد اما در درون شیعه حرف سخیفی است.
رابعاً این حرف غلطی است که فردای شهادت امام زکی را بعنوان اولین روز امامت امام زمان جشن بگیریم چرا که اگر چنین باشد باید فردای عاشورا هم بعنوان اولین روز امامت امام سجاد و فردای شهادت رسول الله را اولین روز امامت امیرالمؤمنین جشن بگیریم و همچنین درباره سایر ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین هم باید چنین کنیم که باطل بودن آن از واضحات است.
بعضی هم مثل ابن ادریس می گویند که نهم ربیع روز قتل عمر نیست بلکه روز بیست و هشتم ذی الحجه است. این فرد نمی داند که عمر لعنة الله علیه در بیست و هشتم ذی الحجه بدست ابولولؤ فیروزان نهاوندی مضروب و در روز نهم ربیع الاولی به هلاکت رسید و درست بمقداری که حضرت صدیقه درد کشید از مشیت الهی بود که این خبیث هم 75 روز زجر بکشد لذا از همین است که روز نهم ربیع الاول در لسان عوام به عیدالزهرا هم تعبیر شده که برگرفته از فرازهای همین روایت عید بقر است لذا می توان گفت غدیر، عید امیرالمومنین صلوات الله علیه؛ بعثت، عید رسول اکرم صلی الله علیه و آله و بقر، عید حضرت صدیقه صلوات الله علیهاست. درهر حال ما موظفیم این روز را به آنچه ائمه نامیده اند بنامیم.
خامساً امروز دیگر جائی برای تقیه نیست و اگر این حرفها را درون حکومت شیعی نتوانیم بزنیم پس جای این مطالب کجاست؟
سادساً از این گونه جعل احادیث و جعل وقایع ایام در غیر شیعه بسیار دیده می شود از آن جمله جعل حدیث در باب اینکه رسول اکرم فرموده هر که رسیدن اول ربیع را خبر بدهد من بهشت را برای او تضمین می کنم. حال آنکه اول ربیع هیچ واقع? شیرینی برای رسول اتفاق نیافتاده این روز، روزی است که مشرکین مکه می خواستند رسول الله را ترور کنند و رسول الله مجبور شد نفس نفیس خود را بدستور الهی بر جای خود بخواباند و شبانه هجرت کند، آری اول ربیع برای آنانکه کودتای ننگین سقیفه را راه انداختند روز شاد و میمونی بود؛ چون آنچه که از اول بعثت به دنبال آن بودند با کودتائی که از همان غدیر شروع شده بود در این روز به ثمر رسید و پایه و بنیادی شد تا بر اهل بیت عصمت و طهارت ظلم و جور شود و برنامه آنهایی که از ابتدا نقشه بدست گیری سکّان خلافت را در سر داشتند عملی شود و در همین ایام بود که به بیت حضرت زهرا صلوات الله علیها یورش بردند و پنج تن آل عبا را مورد ضرب و شتم قرار دادند و در این بین حضرت محسن به شهادت رسید و بر اثر صدمات شدیدی که بر حضرت زهرا صلوات الله علیها وارد شد پس از حدود هفتاد و پنج روز به شهادت رسیدند. علاوه بر اینها روز سوم ربیع الاول واقعه حمله به کعبه بدست یزید بن معاویه بن ابی سفیان و علاوه بر اینها روز چهارم ربیع الاول شهادت امام حسن زکی و پنجم ربیع الاول هم روز شهادت حضرت سکینه دختر سیدالشهداء است. پس در روزهای ابتدایی ربیع الاول شادی نداریم اما روز نهم ربیع الاول به بعد شادی داریم که همان عید بقر و همچنین ازدواج حضرت رسول و حضرت خدیجه و نیز هلاکت یزید بن معاویه لعنهما الله و میلاد رسول مکرم اسلام و امام صادق صلوات الله علیهما می باشد.
عید بقر، هنگامه قبولی اعمال مؤمنین و هبط اعمال منافقین است. روز استراحت مؤمنان از شر منافقین و عید بقر، غدیر ثانی است. غدیر اول، تولی است و غدیر ثانی، تبری است که بطن ولایت است. چرا که سنت الهی بر این است که بر کافران، شدت و بر مومنان رحمت باشد. تولی و تبری از ارکان اسلامی و از ضروریات دین مبین اسلام است. تولی دوست داشتن اولیای الهی و تبری، دشمن داشتن دشمنان اولیاء الهی است. نکته بسیار مهمی که باید آن را متذکر شد اینست که تولی بدون تبری مفید نیست. کسی که غدیر را که مظهر تولی است داشته باشد و عید بقر را نداشته باشد اعمال او مقبول نمی شود. لذا اهل معرفت فرمودهاند اعمال ما را تا عید بقر نگه می دارند و هنگامی مُهر قبولی به پای آن می زنند که تبری هم در آن باشد. اگر کسی تولی و تبری را با هم نداشته باشد مسلمان و مؤمن حقیقی نیست. شافعی می گوید اگر شیعه به دوست داشتن علی است من هم شیعه ام در حالی که شیعه بودن تنها به دوست داشتن امیرالمونین ختم نمی شود بلکه باید با بغض دشمنان امیرالمؤنین همراه باشد.
در روایت از امام باقر صلوات الله علیه وارد شده که فرمودند: ایمان حب فی الله و بغض فی الله است. این حب و بغض وقتی با هم باشد ایمان را می آورد که در بین فرق اسلامی تنها مخصوص علویان منتظر یعنی مخصوص فرقه ناجیه اثنی عشری است. در طول اعصار گذشته بعضی عالم نمایان ترسو که در آنها بوئی از ولایت به استشمام نمی رسد این اصل مهم را پنهان نموده و قصدشان این بود که مردم، گوسفند صفت، بار بیایند. این چنین کسانی که مورد لعن خدا و اهل بیتند از اینکه دشمنان اهل بیت را لعن کنند یا به جنایاتی که در باب ائمه اطهار بخصوص وجود نازنین بی بی دو عالم شده اشاره کنند براحتی رد می شوند و از آن ضرب و شتم ها حرفی به میان نمی آورند.
امام صادق صلوات الله علیه می فرماید: هر کس از لعنت کردن کسانی که خدا و رسول آنها را لعنت کرده احساس گناه می کند لعنت خداوند بر او باد.
نمی شود به اسم وحدت اسلامی یکسری واقعیات را حذف نمود یا اینکه دست به سانسور اخبار و روایات زد، وحدت اسلامی حول مسئله ولایت است نه اینکه از شیعه و سنی یکسری چیزها را حذف کنیم به طوری که نتوان بین علوی و عمری فرق گذاشت و طوری شود که بعضی از این عمری ها بگویند اگر تشیّع این است که شما دارید پس ما با هم اختلافی نداریم در حالی که اصل اختلاف علوی و عمری در طریقه وضو گرفتن نیست که از بالا آب بریزیم یا از پایین بلکه اختلاف در اصل ولایت است در آنجایی که رسول اکرم همه اقوام مختلف را بر آن وحدت داد و بعدها با کودتا آن جریان را عوض کردند.
اگر قرار باشد امت اسلامی وحدتی داشته باشند بر مسئله ولایت و بر غدیر است در کتاب الغدیر که مرحوم امینی نوشت یکسری مشکلات خلفاء را نشان داده و موضعی را که باید در آن وحدت داشته باشیم نمایان کرده.
وحدت ما براین مبنی است و وظیفه ما چنگ زدن به عروه الوثقی و به حبل المتین علوی است که حضرت رسول در اخبار و روایات کراراً فرموده علی عروه الوثقی و حبل المتین است. ما نمی توانیم به غیر علی و آل علی وحدتی داشته باشیم. باید چنگ بزنیم به ولایت نه اینکه ولایت و غیر ولایت التقاط شوند که جمع بین حق و باطل؛ و نور و ظلمت محال است. مرحوم امینی خواست بگوید ای مسلمانان آن وحدتی که دنبالش هستید حول امیرالمونین است. کجا حق و باطل با هم جمع می شود؟ کجا نور و ظلمت با هم یکی است؟ رسول الله می فرمود علی مع الحق و الحق مع علی و الحق یدور حیث ما دار. در بحث خلافت هم حکما فرموده اند خلیفه باید با کسی که در جای او می نشیند سنخیت داشته باشد. کدامیک از این خلفای سه گانه با رسول الله سنخیت داشتند؟ آیا غیر از امیرالمؤنین کسی هم سنخ رسول الله بود؟ کسی که در نزد رسول الله، طبق آیه مباهله، نفس نفیس احمدی است. کسی که طبق حدیث منزلت، به منزله هارون نسبت به موسی است. آیا رسول اکرم نفرمود رحم الله خلفائی و این کلام را سه بار تکرار نمودند وقتی از ایشان رسول شد که خلفای شما چه کسانی اند فرمود: کسانی که حدیث و سنت مرا به دیگران می رسانند و به امتم تعلیم می دهند. آیا همین عمر نبود که بدعت های بی شمار در دین رسول آورد و خلاف سنت رسول عمل کرد و اجتهاد در مقابــل نص نمود؟
عقیده شیعه امامیه این است که تنها امیرالمؤمنین می تواند خلیفه بعد از رسول باشد چرا که اوست که سنت رسول را دارد نه همین بلکه او مظهر جمیع اسماء و صفات الهی است، امیرالمؤمنین تنها حاکم نیست بلکه قطب عالم امکان است، او نه تنها ما را به رشد و کمال می رساند که می خواهد در همه عوالم سیر دهد.
ما نمی توانیم بی تفاوت از کنار کسانی که به ولایت جسارت کرده اند رد شویم. شیعه علاوه بر تولی باید تبری هم داشته باشد این مطلب را هم در روایات و هم در سیره اصحاب می بینیم. مرحوم علامه مامقانی در مرآة الرشاد از امام صادق نقل می نماید که فرمودند: حضرت رسول فرمود: هرکس از یاری ما عاجز است بر دشمنان ما لعن کند که خداوند صدای او را به تمام ملائکه از اعلای زمین تا عرش برین می رساند و فرمودند حتی لعن کنید کسانی را که دشمنان اسلام را لعن نمی کنند.
در روایت دیگر آورده شده که از حق ماست که نمازگذار از نماز بر نگردد مگر اینکه بر دشمنان اهل بیت لعن کند. از مرحوم میرزا جواد آقای انصاری همدانی نقل شده که ایشان در نماز صلواتشان را کامل می فرستادند یعنی با «عجل فرجهم والعن اعدائهم». آری فرموده اند صلوات ابتر نفرستید و صلوات ابتر، صلواتی است که «والعن اعدائهم» را نداشته باشد. در روایات دیگر نقل شده که امیرالمؤمنین در هر نماز دعای لعن صنمی قریش را می خواندند و از حضرت صدیقه است که والله در هر نمازم بر هر دوی شما لعن می کنم. در این زمینه از امام صادق صلوات الله علیه ذکری وارد است که در تعقیبات نماز خوانده می شود.
اهل معرفت فرموده اند تولی و تبری از اسباب تقرب الهی است و در ورد امام رضا وارد شده که خدایا ما بواسطه این لعن به تو تقرّب می جوئیم. با تولی و تبری می شود قرب به حق تعالی و مظاهراش پیدا کرد. اگر نمازهای ما باعث تقرب نشده اگر صلات ما برایمان معراج نشده چون یا بال نداریم یا فقط یک بال داریم.
البته اینکه گفتیم باید از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت برائت جُست این مجوز را نمی دهد که شروع به فحش و فحش کاری کنیم بلکه آنچه سنت است خواندن مناقب مولا بعنوان تولی و از طرفی بیان فساد دشمنان است همچنین باید به دشمنان اهل بیت لعن فرستاده و به دوستان مغرض هم طعن بزنیم. در اسلام چیزی به اسم فحش و فحش کاری نداریم فرموده اند ابتدا با مباحث حکمی و مواعظ و جدال احسن با آنها مناظره کنید پس اگر قبول نکردند لعنشان کنید یعنی همان کاری که مولی امیرالمؤمنین با خلفا می کرد. بعضی از کسانی که اسمشان را عالم می گذارند می گویند برائت جُستن بد است اگر برائت جُستن بد باشد اولین کسی که برائت از دشمنان می جوید خداوند است بعد رسول و ائمه اطهار، شما که ادعا می کنید بزرگانتان حتی برای یک روز زیارت عاشورایشان ترک نشده ببینید که در همین زیارت عاشورا نصفش لعن و نصف دیگرش سلام است، بله ما فحاشی نمی کنیم. ما نمی توانیم به اسم عید در مجالسمان فحاشی کنیم. فحاشی و ناسزا گفتن معصیت است اما لعن گفتن طاعت الهی است و باید مناظره و لعن داشته باشیم.
باید جلسات اهل بیتی جلسه احیاء معارفشان باشد نه فسق و فجور. لعنی هم که می کنیم باید همه دشمنان آل الله را در برگیرد. عمر و اتباعش درصدر اسلام و آنهایی که باعث شدند بیت الله و بیت الزهرا تخریب شد و همه کسانی که امروز مساجد و محافل را به تعطیلی می کشند شامل این لعن می شوند. درست مثل وقتی که مرگ بر صهیونیزم می گوئیم فقط صهیونیست یهودی مرادمان نیست بلکه صهیونیست اسلامی یعنی وهابیت و بهائیت را هم شامل می شود. بلکه کسانی را که در راستای اهداف عمر و اتباعش قدم برمیدارند و آنها را همراهی می کنند، شامل می شود حتی آنکسی که اسم خودش را آیت الله می گذارد و در دلش انزجار از سنن رسول از جمله متعه که سنت رسول است دارد یا آنکه اسمش را علامه فضل الله می گذارد اما به تعبیر اهل معرفت فضله شیاطین است و حضرت زهرا را هتک می کند و یا آنهایی که قسمتی از دین رسول الله را سانسور کرده و دین را تنها شریعت می دانند و از طریقت که باطن دین است دوری می کنند و یا آن را انکار می کنند این ها هم سقیفه ای اند و باید از اینها برائت جست.
آری نهم ربیع عید برائت است. برائت از آنهایی که قاتل عصمة الله الکبری حضرت زهرا بودند، برائت از آنهایی که سقیفه را بنیان گذاشتند تا اسلام را از ریل خود خارج کنند که متأسفانه تا امروز به ریل خود بازنگشته برائت از آنهایی که قاتل امیرالمؤمنین شدند و امروز قاتل مهدی می شوند ولو اینکه به اسم اهل بیت جلساتی را هم تشکیل داده باشند. آری این برائت، مقدمات ظهور منتقم همه خونهای معصومی است که بر زمین جاری است.
بیائیم در این روز و در این تجمع مؤمنین ببینیم اهداف رسول و آلش چه بوده و خود را به آن اهداف نزدیک کنیم. در وجودمان این کبر و حرص و حسد را بکشیم و بجایش توکل و توسل، تواضع را به حکومت برسانیم. جهل وخصال زشت را از خود دفع کرده و عقل و خصال نیکو را در وجودمان بیاوریم. در طول سال، خودسازی کنیم تا این روز برای ما عید باشد. إن شاء الله.
والحمد لله رب العالمین
[ یکشنبه 91/11/1 ] [ 11:37 صبح ] [ فتیان ]