معمولاً کسانی که از اولیای خدا جدا می شوند گمان می کنند که با جدا شدن از ولیّ خدا از مشکلات و فشارهایشان کاسته می شود. در صورتی که نه تنها فشارها و مشکلاتشان کمتر نمی شود بلکه بیشتر هم می شود با این تفاوت که رنگ و شکل دیگری پیدا می کند. آنها درگیر اشتغالات و چالشهای دنیا در ابعاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی می شوند و چه بسا آنقدر درگیر مشکلات دیگر می شوند که مشکلات قبل را فراموش می کنند. اگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود از قرآن و عترت جدا نشوید تا گمراه نشوید برای همین بود. گرد آمدن حول ولیّ خدا شما را مستحکمتر و قوی تر می کند. و شیاطین همیشه القاء میکنند که اگر با ولیّ خدا همراه باشی باید در بدبختی و فلاکت باشی در حالی که اصلاً اینگونه نیست. بلکه امر برعکس است یعنی ریشه مشکلات و بدبختی ها دوری از اولیاء الله است. اگر همگان دور ولی خدا باقی می ماندند این همه تبعیض و زیاده خواهی و ظلم وستم نبود. اما شیاطین موضوع را برعکس جلوه می دهند تا شما باور کنید که راحتی ها در جدایی از اولیاء الله است و این معنای آیه است که می فرماید:
«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب». (آلعمران :15). و این معنا را وقتی درک می کنند که از این دنیای حجابها خارج شوند و در دار آخرت قرار گیرند و در در آنجا وقتی حقایق را می بینند آنگاه فریاد «یا حَسْرَتَى عَلى ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ» (زمر : 57)سر می دهند. این واحسرتا و این تفریط که می گویند از همین است که می فهمند با جدایی از ولی الله چقدر ضرر کرده اند و به آن دقت نداشته اند. این موضوع فقط در مسائل معنوی نیست بلکه حتی در ظاهر هم صادق است. طلحه و زبیر گمان می کردند با جدایی از امیرالمؤمنین وضعیت بعتری پیدا خواهند کرد اما نه تنها وضعیتشان بهتر نشد بلکه روز به روز بدتر و پیچیده تر شد تا آنکه در گیر و دار این نابسامانی ها گرفتار بازی های سیاسی و نظامی شده و در آخر هم با نکبت از دنیا رفتند و خسر الدنیا و الآخرة شدند. و اگر در قرآن کریم چنین کسان را خسر الدنیا و الآخرة معرفی می کند بیانگر این است که اینها حتی در دنیا هم ضرر کرده اند اما از این ضرر غافل بوده اند زیرا شیطان دنیا را در چشم آنها زینت داده بود در حالی که ندانستند که «أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور» (حدید: 21). و در آن آیه می فرماید: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئا» (نور : 40). اینها در جدایی از ولی خدا منافعی را می بینند که چیزی جز سراب نیست و در همراهی اولیاء مضرّاتی را می بینند که توهّماتی بیش نیست. و توجیهاتی که در جدا شدن از ولی خدا می آورند چیزی جز شانه خالی کردن از پیروی حق نیست. و بهانه هایی که برای ترک اولیاء می آورند برای این است که تحمّل بر دوش کشیدن حق را ندارند وگر نه هیچ بهانه ای برای نپیمودن طریق حق پذیرفته نیست. بلکه اگر نزد اولیاء خدا ابتلائاتی داشته اند که برایشان مفید بوده این ابتلائات به استدراج تبدیل شده و در مسیر هلاک ابدی هستند. و این استدراج هم به بیان قرآن به گونه ای است که خود هم از آن بی خبرند (وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون) (اعراف : 184)
[ یکشنبه 93/10/21 ] [ 10:1 عصر ] [ فتیان ]