سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اللهم کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ من ساعات اللیل و النهار وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَمؤیدا حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً وعجل فرجه واجعلنا من شیعته یا ارحم الراحمین ...

فتیان 1412

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی صاحِبِ الدَّعوَةِ النَّبَوِیَّةِ وَ الأُصولِ الحَیدَرِیَّةِ وَ العِصمَةِ الفاطِمِیَّةِ وَ الحِلمِ الحَسَنِیَّةِ وَ الشَّجاعَةِ الحُسَینِیَّةِ وَ العِبادَةِ السَّجّادِیَّةِ وَ المَآثِرِ الباقِرِیَّةِ وَ الآثارِ الصّادِقِیَّةِ وَ العُلُومِ الکاظِمِیَّةِ وَ الحُجَجِ الرَّضَوِیَّةِ وَ الشُّهُبِ الجَوادِیَّةِ وَ الشُّرُوحِ الهادِیَّةِ وَ الهَیبَةِ الزَّکِیَّةِ وَ الغَیبَةِ المَهدِیَّةِ با صلوات بر محمد و آل محمد ... ورود شما را به وبلاگ فتیان 1412 گرامی می داریم

ای همه هستی زتو پیدا شده

خاک ضعیف از تو توانا شده

زیرنشین علمت کاینات

ما بتو قائم چو تو قائم بذات

هستی تو صورت پیوند نی

تو بکس و کس بتو مانند نی

آنچه تغیر نپذیرد توئی

وانکه نمردست و نمیرد توئی

ما همه فانی و بقا بس تراست

ملک تعالی و تقدس تراست

خاک به فرمان تو دارد سکون

قبه خضرا تو کنی بیستون

جز تو فلک را خم چوگان که داد

دیک جسد را نمک جان که داد

چون قدمت بانک بر ابلق زند

جز تو که یارد که اناالحق زند

رفتی اگر نامدی آرام تو

طاقت عشق از کشش نام تو

تا کرمت راه جهان برگرفت

پشت زمین بار گران برگرفت

گرنه ز پشت کرمت زاده بود

ناف زمین از شکم افتاده بود

عقد پرستش ز تو گیرد نظام

جز بتو بر هست پرستش حرام

هر که نه گویای تو خاموش به

هر چه نه یاد تو فراموش به

ساقی شب دستکش جام تست

مرغ سحر دستخوش نام تست

پرده برانداز و برون آی فرد

گر منم آن پرده بهم در نورد

عجز فلک را به فلک وانمای

عقد جهانرا زجهان واگشای

نسخ کن این آیت ایام را

مسخ کن این صورت اجرام را

حرف زبان را به قلم بازده

وام زمین را به عدم بازده

ظلمتیان را بنه بی نور کن

جوهریان را ز عرض دور کن

کرسی شش گوشه بهم در شکن

منبر نه پایه بهم درفکن

حقه مه بر گل این مهره زن

سنگ زحل بر قدح زهره زن

دانه کن این عقد شب‌افروز را

پر بشکن مرغ شب و روز را

از زمی این پشته گل بر تراش

قالب یکخشت زمین گومباش

گرد شب از جبهت گردون بریز

جبهه بیفت اخبیه گو برمخیز

تا کی ازین راه نوروزگار

پرده‌ای از راه قدیمی بیار

طرح برانداز و برون کش برون

گردن چرخ از حرکات و سکون

آب بریز آتش بیداد را

زیرتر از خاک نشان باد را

دفتر افلاک شناسان بسوز

دیده خورشید پرستان بدوز

صفر کن این برج زطوق هلال

باز کن این پرده ز مشتی خیال

تا به تو اقرار خدائی دهند

بر عدم خویش گوائی دهند

غنچه کمر بسته که ما بنده‌ایم

گل همه تن جان که به تو زنده‌ایم

بی دیتست آنکه تو خون ریزیش

بی بدلست آنکه تو آویزیش

منزل شب را تو دراز آوری

روز فرو رفته تو بازآوری

گرچه کنی قهر بسی را ز ما

روی شکایت نه کسی را ز ما

روشنی عقل به جان داده‌ای

چاشنی دل به زبان داده‌ای

چرخ روش قطب ثبات از تو یافت

باغ وجود آب حیات از تو یافت

غمزه نسرین نه ز باد صباست

کز اثر خاک تواش توتیاست

پرده سوسن که مصابیح تست

جمله زبان از پی تسبیح تست

بنده نظامی که یکی گوی تست

در دو جهان خاک سر کوی تست

خاطرش از معرفت آباد کن

گردنش از دام غم آزاد کن

مخزن الاسرار (نظامی)

  (مناجات اول)

 

 



[ شنبه 94/1/29 ] [ 11:11 صبح ] [ فتیان ]

نظر