حبّ و بغض در اسلام یکی از اساسی ترین ملاکهای دینداری است بلکه داشتن حبّ و بغض همان دین برشمرده شده (هل الدین إلا الحبّ و البغض). پس کسی که حبّ و بغض نداشته باشد دین هم ندارد. عده ای فقط حبّ را مطرح می کنند و بغض را حذف و سانسور می کنند اینها هم دیندار نیستند زیرا بین حبّ و بغض تفکیک کرده و بغض را حذف کرده اند. پس باید حبّ و بغض با هم باشند. و از طرف دیگر هر حبّ و بغضی نمی تواند ملاک دینداری باشد. چه بسا کسانی که حبّ و بغض دارند اما دیندار نیستند زیرا حبّ و بغضشان شخصی است. حبّ و بغض برای مسائل شخصی هیچگاه ملاک دینداری نخواهد بود. ملاک حبّ و بغض آن است که فی الله باشد. بعضی ها حبّ دارند بغض هم دارند اما چیزی یا کسی را که دوست دارند یا دشمن می دارند بر اساس هوای نفس یا سلیقه شخصی شان است. گاهی کسی را دشمن می دارند که به امر قرآن و عترت باید او را دوست بدارند و گاهی کسی را دوست دارند که به امر قرآن و عترت باید او را دشمن بدارند. در روایتی از رسول اکرم است که فرمود: «دوستى کنید با دوستان خداى و دشمنى کنید با دشمنان خداى»، یکى برخاست و گفت: یا رسول الله! دوست خداى کیست تا با وى دوستى کنیم و دشمن خدا کیست تا با وى دشمنى کنیم؟ خواجه صلى الله علیه و آله و سلم اشاره کرد به جانب حضرت مرتضى علىّ صلوات الله علیه و فرمود: «ولىّ هذا ولىّ الله و عدوّ هذا عدوّ الله». دوست این مرد دوست خداست و دشمن او دشمن خداست؛ و فرمود: دوست او را دوست دار؛ اگر چه کُشنده پدر و فرزندانت باشد، و دشمن او را دشمن بدار اگر چه پدر و فرزندانت باشد.» این روایت نشان دهنده این است که حبّ و بغض باید فی الله باشد نه حبّ و بغض شخصی. شیعه کسی است که از حدّ غریزه بالاتر آمده و بر اساس وظیفه عمل می کند. گاهی باید کسی را دوست داشته باشی که شخصاً به او علاقه ای نداری. و گاهی باید کسی را دشمن بداری که شخصاً به او علاقه داری. در مورد اشیاء هم همین است. گاهی بعضی ها آنچه را که وجه الهی دارد دوست ندارند مثلاً عقیق، فیروزه، سیب، زیتون، جو، کاسنی، بادرنجبویه، گوشت گوسفند و شتر، عسل، مزار ائمه و علما و شهدا، مسجد و محفل و ... را دوست ندارند و از طرف دیگر انگشتر آهنی، گوشت خوک، مشروبات الکلی، مواد مخدری که از بین برنده مغز و عقل هستند، پارتی های فساد، روابط نامشروع، غذاهای مخصوص کفار و ... را دوست دارند. یا بعضی ها هستند که چیزی و کسی را دوست دارند یا با چیزی و کسی دشمنی می کنند که خانوادشان یا قومشان یا حکومتشان یا رسوماتشان به آنها القاء کرده و امر الهی نیست. اینها همه حبّ فی الله و بغض فی الله ندارند بلکه حبّ و بغضشان شخصی یا خانوادگی یا قومی قبیله ای یا حزبی است. و هیچکدام اینها بر دین الهی نیستند و اگر ادعای تدیّن هم می کنند دینی را دارند که ساخته و پرداخته ذهن خودشان یا دیگران است. و در واقع، خیال می کنند که دیندارند. پس اگر ما بخواهیم دیندار باشیم باید اولاً حبّ و بغض را با هم داشته باشیم ثانیاً حبّ و بغضمان فی الله باشد.
[ سه شنبه 94/6/10 ] [ 12:33 عصر ] [ فتیان ]