من آن بیمایه بی اعتبارم
که در دنیا و عقبا کس ندارم
به کوی حضرت حق خاکسارم
اگر چه نزد دونان پست و خوارم
ولی گنجی نهان در سینه دارم
امیرالمومنین را دوست دارم
ربوده حبّ او آیین و دینم
بُوَد بغض عدوی او قرینم
به سَبّ دشمنانش بهترینم
بلی با دشمنانش اینچنینم
ز حبّ مرتضی من سربدارم
امیرالمومنین را دوست دارم
شبی دیدم قیامت گشته بر پا
تمام مردمان حیران به هر جا
نمودم دست خود رو سوی بالا
بگفتم ای خدای حیّ والا
بده یا رب نجات از کارزارم
امیرالمومنین را دوست دارم
ندا آمد که بشنو سِرّ یاهو
بُوَد باریکتر از یک سَرِ مو
اگر خواهی بدانی این هیاهو
بدان باشد علی حقّ و علی هو
منی هم که خدا و کردگارم
امیرالمومنین را دوست دارم
در آن آشوب روز فتنه زار
یکی آمد جلو چون ماه دلدار
بگفتا با من این دم گوش بسپار
مرا کرده خدا از بهر تو یار
بگفتم با تو من کاری ندارم
امیرالمومنین را دوست دارم
درونم پُر شده از حبّ مولا
تبرّی دارم از اعدای زهرا
به دل دارم همیشه بغض اعدا
بُوَد دستم تهی از دار دنیا
فقط یک چیز من در کیسه دارم
امیرالمومنین را دوست دارم
امیرالمومنین، حصن حصین است
اولی الامر تمام مسلمین است
ولیّ الله اعظم، رکن دین است
فقط حیدر امیرالمومنین است
اگر بینی چنین من بی قرارم
امیرالمومنین را دوست دارم
ولای حضرتش اصل اصول است
امیرالمومنین نفس رسول است
یگانه همسر و یار بتول است
ابوالسبطین، فراتر از عقول است
ز عترت مانده گنجی یادگارم
امیرالمومنین را دوست دارم
الا یا حضرت مهدی فدایت
نگاهی کن به سوی این گدایت
شهادت کن نصیبم زیر پایت
مرا به لشکر خود کن هدایت
بُوَد در لشکر تو این شعارم
امیرالمومنین را دوست دارم
الا یا حضرت حق، تو مدد کن
مرا مست ولایت تا ابد کن
زبانم را «علی گو» بی عدد کن
دو چشمم وا به رویَش در لحد کن
ببین یا رب که من هم مست یارم
امیرالمومنین را دوست دارم
[ شنبه 94/9/28 ] [ 12:50 عصر ] [ فتیان ]