گاهی ما به علت کوته فکری و تنگ نظری، ظلم را فقط در ظلم نظامی و کشتار بدنها می بینیم. در حالی که ظلم، منحصر به این نیست و ظلم انواعی دارد. ظلم اقتصادی، ظلم سیاسی، ظلم فرهنگی و در اینها شاخه های ظلم مدیریتی، ظلم اجتماعی، ظلم خانوادگی و ... هستند که متأسفانه ما اینها را نمی بینیم. ظلم هایی که امروزه به اندیشه ها و روح انسانها می شود کمتر از ظلم به بدنها نیست. فکرها و روح هایی که به خاطر ظلم، پاره پاره می شوند ولی کسی به آنها اعتراضی نمی کند. در یک اداره یا سازمان وقتی یک فرد نالایق در رأس قرار می گیرد و سیستم اداری را خراب می کند این نوعی ظلم است. نظام اقتصادی غیر اسلامی که حاکم شود ظلم خواهد کرد. لیبرالیزم، سرمایه داری، ارباب رعیتی و سایر نظامهای اقتصادی همه ظلم اقتصادی هستند. وقتی افراد لایق و شایسته از عرصه مسئولیتهای اجتماعی سیاسی به علت جانبداری های حزبی، کنار گذاشته می شوند اینها همه، ظلم سیاسی هستند. وقتی یک استاد یا عالم دینی به علت حسادت هم لباسی ها و همکاران، به زاویه کشیده می شود این هم ظلم فرهنگی و اجتماعی است. کسانی که مردم باید از آنها بهره ور شوند اگر به حاشیه رانده شوند چنین جامعه در ظلم به سر می برد و گاهی خود هم نمی داند که مظلوم واقع شده و به صرف اینکه در جامعه ما مثل برخی کشورها کشتار عمومی، صورت نمی گیرد گمان می کنند که هیچ ظلمی در این جامعه نشده و نمی شود. در حالی که ظلم می تواند به شکلهای گوناگون و در پنهان اتفاق بیافتد و چون مردم در جهل به سر می برند از این ظلمها اطلاعی هم نخواهند داشت.
[ سه شنبه 95/7/13 ] [ 10:24 صبح ] [ فتیان ]