در مواجهه شیعه با غیر شیعه، سه گروه وجود دارند. یک عده در صدد "تقریب" شیعه با غیر شیعه هستند؛ یک عده می خواهند بین شیعه و غیر شیعه "تفریق" ایجاد کنند؛ این دو گروه در مقابل یکدیگر هستند ولی گروه سومی هم هستند که نه تقریبی هستند و نه تفریقی، بلکه حدّ وسط بین این افراط و تفریط قرار دارند چون دنبال "تبیین" هستند. بنای تقریب بر ترس است لذا اهل مداهنه هستند. بنای تفریق بر توهین است لذا اهل مشاجره هستند امّا بنای تبیین، تأمّل است لذا به جای مداهنه و توهین، مباحثه می کنند و حق را آشکار می نمایند. هر کدام از این سه گروه هم بزرگانی دارند. امروزه فلان آیت الله، بزرگ تقریبی هاست و فلان آیت الله هم بزرگ تفریقی هاست امّا اگر بخواهیم از تبیینی ها نام ببریم نام بزرگانی مثل علامه حلی و قاضی نور الله شوشتری و می حامد حسین هندی و علامه بلاغی و علامه سید شرف الدین عاملی و علامه امینی و این اواخر علامه عسکری می درخشد. و همین تبیینی ها بودند که شیعه درست کردند و تقریبی ها و تفریقی ها نه تنها شیعه درست نکردند بلکه باعث از بین رفتن شیعه هم می شوند زیرا لازمه تقریب این است که حق در باطل از بین برود و لازمه تفریق این است که عداوت باطل با حق زیاد شود اما در تبیین باعث می شود که در مومنین (شیعه) استحکام و در غیر مومنین (غیر شیعه) استبصار به وجود آید. به همین خاطر می بینیم مستبصرین همگی توسط اینگونه افرادبه حق راه یافته اند زیرا تنها تبیینی ها هستند که از برهان استفاده می کنند و به آیه «قل هاتوا برهانکم» عمل می نمایند. و اینها شیعه واقعی هستند اما تقریبی و تفریقی، شیعه واقعی نیستند بلکه متشیّعه (شیعه نما) هستند. و اگر دقت کنیم ردّ پای استعمار و استثمار را در تقریب و تفریق خواهیم دید. تقریبی ها شیعه امریکایی هستند و تفریقی ها شیعه انگلیسی هستند و هیچکدام شیعه امیرالمومنین صلوات الله علیه نیستند اما تبیینی ها شیعه امیرالمومنین هستند و دقیقاً همان راه را می روند که ائمه اطهار خواسته اند و اینها هستند که در طریق وُسطی قرار دارند و همین تبیینی ها هستند که نه مثل تقریبی ها که فقط ولایت را بدون برائت می گویند و نه مثل تفریقی ها که فقط برائت را بدون ولایت می گویند بلکه ولایت و برائت را با هم دارند و تولّی و تبرّی را برهان می کنند. نه مانند تقریبی و تفریقی، مغالطه و جدل و ...
متأسفانه چون این مسأله روشن نشده لذا امروزه گمان می رود که کسی که تقریبی نیست پس تفریقی است در حالی که می توان نه تقریبی بود و نه تفریقی، بلکه می توان حد وسط اینها را در پیش گرفت و باید هم چنین باشد زیرا فرموده اند که الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی هی الجادة. راست و چپ، گمراهی است و راه وسط، جاده است.
[ شنبه 95/10/4 ] [ 6:18 عصر ] [ فتیان ]