گاهی ما در خلوت خودمان با خود میگوییم که من که دنبال پول یا پست و مقام نیستم پس من دنیا طلب نیستم! در حالی که معنای دنیا را درست متوجه نشده ایم. دنیا همان تعلقات ماست و دنیای هر کس میتواند با دیگری فرق داشته باشد. یک نفر دنیایش پول است. یک نفر دنیایش فرزندش است یک نفر دنیایش همسرش است. یک نفر دنیایش شغلش است. یک نفر دنیایش تسبیح و انگشترش است. یک نفر آرزوهایش دنیایش است. یک نفر همه اینها دنیایش میتواند باشد. خلاصه گاهی ما کم از فرعون و قارون و عثمان و ... نداریم اما در مقیاس کوچک و البته پنهان از چشم دیگران.
راه حق و مسیر سعادت به طرف آخرت را کسی میتواند برود که دنیایش را آرام آرام ترک کند زیرا دنیا و آخرت به تعبیر روایات با هم جمع نمیشوند. لذا خداوند انسان را در شرایطی قرار میدهد و در مسیر آخرت با چیزهایی مواجه میشود که باید دست از تعلقاتش بکشد و تا وقتی از تعلقاتش دست بر ندارد در همانجا متوقف میشود. و اگر انسان خود را برای چنین روزهایی آماده نکند حسابی به هم میریزد و نمیتواند دست از خواسته هایش بکشد. خواسته هایی که شاید خیلی پیش پا افتاده تر از آنچه باشد که ما فکر میکنیم. مردمی که امیرالمومنین و سیدالشهدا را کنار گذاشتند هر کدام گرفتار دنیای خودشان شده بودند که گفتیم دنیای هر کدام هم با دیگری فرق میکرد و بالاخره در تضادی که بین آخرت و دنیایشان قرار گرفتند و راه سومی برای انتخاب نداشتند به هم ریختند و کم آوردند و عهد شکنی کردند و به جای گذشتن از دنیایشان، از امام دست کشیدند و به بهانه های مختلف، از امام و راه حق کنار کشیدند. اگر دنیا را غیر از این معنا کنیم، فرمایش سیدالشهدا درست نخواهد بود که فرمود
«الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون » .
مردم بندگان دنیایند و دین، تنها بر زبانشان جاری است، هنگامی که زندگیشان سرشار است دین گرایند ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها و بلاها قرار گرفتند دین داران واقعی اندک می گردند .
این حدیث نشان میدهد که مردم نه تنها نمیتوانند از دنیایشان دست بکشند بلکه برده دنیای خودشان میشوند و بخاطر دنیایشان از دین دست میکشند.
محمد حنفیه پول نمیخواست. دنیای محمد حنفیه این بود که بدون درد سر در دنیا زندگی کند لذا در جنگ صفین عقب نشینی کرد و سیدالشهدا را در کربلا همراهی نکرد. دنیای عقیل چند درهم بیشتر بود لذا دست به دامان معاویه برد. زبیر دنیایش شهرتی بود که در اسلام به دست آورده بود وقتی دید آن را ممکن است از دست بدهد در مقابل امیرالمومنین ایستاد. این وضع بزرگان بود دیگران که حتی با یک چپ چپ نگاه کردن از راه حق تخفیف دادند و کنار کشیدند.
و این بود که امیرالمومنین صلوات الله علیه در درد دلی که در خطبه شقشقیه داشتند فرمودند :
کَأَنَّهُمْ لَمْ یَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَکِنَّهُمْ حَلِیَتِ الدُّنْیَا فِی أَعْیُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا
گویا نشنیده بودند سخن خداى سبحان را که مىفرماید: «سراى آخرت را براى کسانى برگزیدیم که خواهان سرکشى و فساد در زمین نباشند و آینده از آن متقین است»
آرى به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره کرد.
[ چهارشنبه 96/5/18 ] [ 9:29 صبح ] [ فتیان ]