عرب و اعرابی در فرهنگ اسلام :
مشکل ما این است که هنوز فرهنگ اسلامی را درست درک نکردیم و آن را متعلق به فرهنگ عربستان و کشورهای عربی می دانیم. و واژه عرب هم در افواه و اذهان طوری دیگر جا افتاده، یعنی تا می گوییم عرب، به سراغ یکسری از کسانی می رویم که در محیطی خاص زندگی می کنند و به زبان عربی تکلم می کنند در حالی که در فرهنگ اسلام معنای واژه های عرب و اعرابی با هم متفاوت است. حتی از حیث لغوی، جمع عرب همان عرب است اما اعرابی جمعش اعراب می شود.
اما اعرابی در فرهنگ اسلامی به بادیه نشین جاهل و احمق گفته می شود که درک معارف الهیه را نداشته و از مدنیّت فرسنگ ها دور است. و عرب برخلاف اعرابی کسی است که دارای عقلانیت و ادراک معارف الهیه بوده و به مدنیت رسیده. به همین دلیل می بینیم که در قرآن و عترت این دو واژه در جای به خصوصی استفاده می شوند. در قرآن و عترت وقتی قرار است افراد جاهل سرزنش شوند از واژه اعراب استفاده می شود از اینجاست که قرآن اعراب را غوطه ور در کفر و نفاق معرفی می کند و می فرماید: «انما الاعراب اشدُّ کفراً و نفاقاً» و امام صادق صلوات الله علیه می فرماید: «من لم یتفقه فی الدین الله فهو اعرابی» یعنی کسی که دین پژوهی نمی کند اعرابی است. اما همین قرآن و عترت وقتی می خواهند مدح و ثنا کنند از واژه عرب استفاده می کنند مثلاً خداوند در قرآن، زبان قرآن را زبان عربی معرفی می کند نه زبان اعرابی. و امام صادق صلوات الله علیه می فرماید: «شیعتنا العرب» یعنی شیعیان ما عرب هستند یعنی کسانی که دارای ادراک الهیات و مفاهیم عالی ولایی بوده و از رسوم و خرافه های جاهلی چه جاهلیت قدیم و چه جاهلیت مدرن، دور هستند.
با این بیان می توان گفت که اعرابی کسی نیست که در اقلیمی خاص بوده و زبانش عربی باشد بلکه اعرابی کسی است که دین را نشناسد و دارای فرهنگ جاهلی و به دور از عقلانیت و به دور از فهم انسانی و درک فضائل رحمانی است. و از اینجا روشن می شود که چه بسا کسی زبانش عربی نباشد و در اقلیمی از جغرافیای کشورهای عربی هم زندگی نکند اما با این حال به دلیل اینکه از فرهنگ جاهلی (اعرابی) برخوردار است باز هم از اعراب شمرده شود و چه بسا کسی زبانش عربی نباشد و در اقلیمی از جغرافیای کشورهای عربی هم زندگی نکند اما با این حال به دلیل اینکه از فرهنگ جاهلی (اعرابی) برخوردار نیست بلکه دارای ادراک انسانی و رحمانی است جزو عرب (دارای فرهنگ اسلامی) باشد. پس فرهنگ اعراب و فرهنگ عرب به این معنا به هیچ اقلیم و زبانی اختصاص ندارد و چه بسا شخصی در دل تهران یا قم یا اصفهان و سایر جاها یک اعرابی باشد و یا بر عکس، عرب باشد.
رمضان اول سال:
در هر حال فرهنگ عرب که همان فرهنگ اسلام است با فرهنگ اعراب که نوعی فرهنگ بشری است، متفاوت است. یکی از تفاوتهای بیشماری که فرهنگ اسلام یا به عبارتی فرهنگ عرب و یا به بیان لطیف تر فرهنگ شیعه با فرهنگ اعراب دارد این است که در فرهنگ اعراب، نسبت به سال قمری، اول سال را ماه محرم می دانند چنانچه در فرهنگ ایرانی نسبت به سال شمسی، ماه فروردین را اول سال می دانند. اما شیعه که همان عرب حقیقی است، طبق بیان اهلبیت عصمت و طهارت، ماه مبارک رمضان را اول سال می دانند چنانچه امام صادق می فرماید:«رأس السنة شهر رمضان» (تهذیب الاحکام شیخ طوسی) و اما به فرمایش ائمه اطهار، ماه محرم را ایام نحس و پس از شهادت سیدالشهدا علاوه بر نحوست، پُر از غم و اندوه معرفی می کنند و حتی خود حضرت سید الشهدا برای مبارزه با فرهنگ جاهلی که محرم را مبارک معرفی می کرد قیامشان را در ماه محرم شروع کردند و پس از مدتی در همین ماه هم توسط اعراب جاهل به شهادت رسیدند.
لذا محرم برای ما علاوه بر نحوست، دارای اندوه و عزاست و مخالفین اهلبیت، آن را ایام سعد و میمون می دانند و مراسم شادی از جمله ازدواجشان را در این ماه علی الخصوص روز عاشورا قرار می دهند (یومٌ تبرّکت به بنو أمیة).
اهلبیت عصمت و طهارت برای نشان دادن صراط مستقیم، علماً و عملاً به روشن کردن اندیشه مؤمنین پرداختند و تحریفات را گوشزد کردند و برخلاف روایت های جعلی که ماه محرم را سعد و میمون نشان می داد این ایام را منحوس و مغموم معرفی کردند و به جای جشن گرفتن در ماه محرم، ماه رمضان را ابتدای سال معرفی کردند و در احادیث خود، این مهم را تصریح کردند.
در مورد فروردین هم ائمه اطهار با اینکه مانند تمام انبیای الهی برای فصل شکوفایی طبیعت، اهمیت قائلند اما آن را عید و اول سال نمی دانند زیرا مبنای محاسبه سال در اسلام، سال قمری است و اول سال هم در سال قمری، رمضان است. روی هم رفته، ما می خواهیم مسلمان باشیم و برای مسلمان شدن باید فرهنگ اسلام را داشته باشیم و اول سال در فرهنگ اسلام، ماه مبارک رمضان است.
[ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 1:2 عصر ] [ فتیان ]