پیامبر گرامی در حالی که حضرت ثار الله را بر زانوی مهر نشانده بود و باران محبت بر او می باراند فرمود: «إن اقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبداً» براستی که برای شهادت حسین در دلهای مومنین شور و گرمایی است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. این شوق خداداد را در عمق جان خویش حس می کنیم و همچون چشمه ای در طول زندگی از زلال آن می چشیم و طراوت می یابیم.
مهر و محبت خاندان پیامبر بویژه سید الشهداء را همچون بذری در ضمیر ما افشانده و ما وظیفه داریم که این بذر را برویانیم و این نهال را به برگ و بار بنشانیم و در همه عمر از ثمرات آن بهره مند شویم. آن حرارتی که در قلوب مؤمنین از شهادت ثار الله به وجود می آید باعث می شود تا حسینیان را به سوی مولا حسین و اهدافش جذب نماید، آنها را در برابر غیر خدا شکست ناپذیر و استوار نماید و در پیشگاه حق تعالی ناچیز و کوچک سازد. مؤمنین راستین که همان حسینیان هستند با همان آتشی که در وجودشان شعله ور شده است به حسین لبیک می گویند و راه او را ادامه می دهند و هرگز تن به ذلت نخواهند داد و سخنشان این است که:
دور است زما تن به مذلت دادن ما وارث خون سالار شهیدان هستیم.
هر نظام تربیتی برای متربیان خود، راه و رسمی دارد و بنا بر فرهنگ خود، آنان را بر اساس اصول و به وسیله روشهایی مشخص تربیت می کند. در این میان مدرسه حسینی نظام ویژه ای است که در آن، میان عقل و عشق جدایی نیست. معرفت و بصیرت و حریت و ... ویژگی های شاخص تربیت شدگان آن است و عزت، اساس تربیت اوست و حماسه، جلوه آن. پس باید این نهضت عزت آفرین را سرمشق قرار داد و فرزندان اسلام را بدین ترتیب فرا خواند.
عزت بخشی از مهمترین اهداف تربیتی پیامبران بوده است و سید الشهدائ وارث این نوع تربیت بوده است تا آدمیان را از ذلت آزاد کند و به عزت برساند. او مظهر عزت الهی و نهضتش قیامی برای حفظ عزت آدمی و گشودن راه تربیت حقیقی بود تا پس از او همگان به راه و رسمش تربیت شوند و به عزت حقیقی دست یابند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «هر که پذیرای ذلت شود از خاندان ما نیست». رویکرد کربلا را می توان از دریچه های گوناگون نگریست و از آن هدایت جست و با آن تطهیر شد؛ همراه آن برای عدالت به پا خواست؛ در پرتو آن نورانی شد و در آن به حق واصل گشت. قیام سید الشهداء اقدامی است برای دریدن غفلتها و بیدار کردن انسانها؛ مخالفتی است با سر خم کردن در برابر غیر خداوند متعال.
گشت تیغ بی مثالش گرم سیر از پی اثبات حق و نفی غیر
کربلا و عاشورا دو چهره دارد: چهره ای که در ظرف زمان و مکان خاص قرار می گیرد و چهره ای فراتاریخی و فراجغرافیایی و منسلخ از زمان و مکان. چهره مُلکی اش حماسه ای است شکوهمند در زمانی کوتاه و در محدوده ای خاص؛ اما چهره ملکوتی اش حقیقت جاوید کربلا و عاشورا که برای همه زمانها و همه مکانها رخ می نماید. سالار شهیدان در کلامی می فرماید: مثل منی با چون یزید بیعت نمی کند. ایشان نمی فرماید که من با یزید بیعت نمی کنم بلکه می فرماید مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند یعنی این قضایا، قضایای شخصی نیست بلکه تا انسان هست این مبارزات هم هست. هر کسی که مثل من می اندیشد با کسی که مثل یزید می اندیشد، با کسی که مثل یزید است هرگز بیعت نمی کند. این کلام شریف، دعوت همگان در هر زمان و مکان به رویارویی با ستم و ستمگران و عدم سازش با آنهاست. این سخن فراتر از تاریخ و جغرافیا است. لذا سید الشهدا امام حسین فرمودند: کل یوم عاشوراء و کل أرض کربلاء. هر روز عاشوراست و همه جا کربلا. کربلا و عاشورا مکتبی سیار است و حقیقی؛ و فراتر از زمین و زمان یعنی باید اینگونه قیام کرد و کربلایی شد؛ رو به حق نمود و عاشورایی زیست. کربلا و عاشورا دعوت پیوسته سَیر از مُلک به ملکوت و خروج از ظلمات به سوی نور است. قیام سید الشهداء آیینه تمام نمای فریاد «هیهات منّا الذلة» است که هیچ سنگی توان شکستن آن را ندارد و پیام آور انقلاب سرخ علوی است که تا ستم و ستم پیشه در جهان هست هرگز از جوش و خروش باز نمی ایستد؛ خورشید فروزانی است که ابرهای تیره و تار جهل و جور هرگز توان پنهان ساختن آن را ندارند. فداکاریهای خالصانه اش وجدان مردم را بیدار کرد و به آنها تربیت الهی را تعلیم داد تا از دام یزیدهای درونی و بیرونی آزاد شوند و ستیزه گر باطل باشند و هرگز تن به ذلت ندهند. مولا حسین صلوات الله علیه با سرمشق خونین و جاودانی اش به حسینیان آموخت که هم با مشرکان ستمگر و هم با مسلمانان چپاولگر باید مبارزه کرد و برای پیشبرد این جهاد مقدس از هیچ قدرتی نهراسید بلکه در صورت لزوم از شهادت نیز که سرچشمه سعادت است استقبال نمود.
[ دوشنبه 93/8/5 ] [ 1:32 عصر ] [ فتیان ]