سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اللهم کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ من ساعات اللیل و النهار وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَمؤیدا حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً وعجل فرجه واجعلنا من شیعته یا ارحم الراحمین ...

فتیان 1412

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی صاحِبِ الدَّعوَةِ النَّبَوِیَّةِ وَ الأُصولِ الحَیدَرِیَّةِ وَ العِصمَةِ الفاطِمِیَّةِ وَ الحِلمِ الحَسَنِیَّةِ وَ الشَّجاعَةِ الحُسَینِیَّةِ وَ العِبادَةِ السَّجّادِیَّةِ وَ المَآثِرِ الباقِرِیَّةِ وَ الآثارِ الصّادِقِیَّةِ وَ العُلُومِ الکاظِمِیَّةِ وَ الحُجَجِ الرَّضَوِیَّةِ وَ الشُّهُبِ الجَوادِیَّةِ وَ الشُّرُوحِ الهادِیَّةِ وَ الهَیبَةِ الزَّکِیَّةِ وَ الغَیبَةِ المَهدِیَّةِ با صلوات بر محمد و آل محمد ... ورود شما را به وبلاگ فتیان 1412 گرامی می داریم

    

باز شب آمد، بدنها خسته شد

خستگان خفتند و درها بسته شد

جز در رحمت که هرگز بسته نیست

عشق اگر باشد کسی دل خسته نیست

شب گذشت از نیمه و آیات رب

شد نمایان تر به لوح تیره شب

اختران در آسمان چشمک زنان

با اشارت بسته از گفتن زبان

هر یکی در جای خود خوب و قشنگ

هر یکی بر دل زند چون زهره چنگ

گردش این اختران و این زمین

قدرت حق را نمایش بس همین

آسمان و لوح زینت بخش آن

رمز میلیون سال نوری نقش آن

شب همه زیبایی و خوش منظری است

روز کی در آسمانش مشتری است

این عطارد این ارانوس این زهل

آیتی روشن ز نور لم یزل

در مدار عشق نپتون رهسپار

می رود مریخ هم بی اختیار

ماه همچون عاشق سرگشته ای

مات و حیران در پی گم گشته ای

محو نور لایزالی کهکشان

جذبه دلبر برد او را کشان

خط نوری از شهاب ثاقب است

شب خداوندا چه ماه و جالب است

این شب و این رازها و این سکوت

رمز تسبیح خدای لایموت

**************

ای شب ای همراز بی همتای دل

پا نهی هر جا به جای پای دل

ای شب ای میعاد جمله عاشقان

لیله القدری تو و قدرت نهان

ای شب ای تشریف قرآن را سلام

ای ره معراج را اول مقام

ای شب ای آگاه از راز حرم

با همه شب زنده داران هم قدم

**************

شب نماز مصطفی را دیده است

شب مناجات علی بشنیده است

هست با گوش دل شب آشنا

صوت زهرا و حسین و مجتبی

دیده ی شب دور از چشم همه

اشک زینب دیده، دفن فاطمه

شب شنیده نغمه سجاد را

وآن خروش و ناله و فریاد را

شب به سجده گریه باقر بدید

ناله ها در خلوت صادق شنید

شب درون محبس هارون گریست

در مناجاتش چو موسی خون گریست

شب تماشا کرده در حال دعا

اشک شوق عشق بر چشم رضا

دیده شب درسجده گاه ذوالمنن

هم تقی و هم نقی و هم حسن

شب کنون دارد جلای دیگری

از نماز (( حجت بن العسگری ))

در دل شب عاشقان پاکباز

با خدای خویش در راز و نیاز

با چنین رخشنده گوهرهای شب

من کیم تا نام رب آرم به لب

این منم بیدار از هول گناه

میکنم بر آسمان شب نگاه

این منم از راه، دور افتاده ای

رایگان، عمر خود از کف داده ای

این منم در دست غفلتها اسیر

ای خدای مهربان دستم بگیر

گر چه من پا تابه سر آلوده ام

رخ به درگاه تو آخر سوده ام

جانم از غم سوزد و دارم خروش

ای خدای راز دار پرده پوش

آمدم با چشم گریان آمدم

گر گنهکار وپشیمان آمدم

یا رئوف و یا رحیم و یا رفیع

چارده معصوم را آرم شفیع

ناگهان آمد به گوش دل ندا

مژده ای از رحمت بی انتها

یا عبادی الذین اسرفوا

از نوید رحمتم لا تقنطوا

با چنین رافت که میخوانی مرا

کی خداوندا بسوزانی مرا

کی شود نومید از رحمت حسان

تا که دارد چون تو ربی مهربان

حبیب چایچیان

 



[ دوشنبه 93/6/10 ] [ 1:35 عصر ] [ فتیان ]

نظر